ستاره
سهشنبه 9 مردادماه سال 1386 01:42
یک شب خوب تو آسمون یک ستاره ی چشمک زنون خندید و گفت: " کنارتم تا اخرش تا پای جون " ... ستاره ی قشنگی بود آرومو نازو مهربون ... ستاره شد عشق منو منم شدم عاشق اون ... اما زیاد طول نکشید عشق منو ستاره جون !!! ماهه اومد ستار رو دزدید و برد نا مهربون ... ستاره رفت با رفتنش منم شدم بی همزبون ... !!! حالا شبا به یاده اون چشم...